پیش به سوی اهواز
سام پسر نازنازی مامان سلام . عزیزکم امروز 5 خرداد ماهه وما بعد از یه مسافرت طولانی برگشتیم اهواز . من که دلم حسابی واسه خونمون تنگ شده .هیچ وقت اینقدر از خونمون دور نبودم . دلم واسه تمام وسایلم تنگ شده بود . مامانی یه چیزی برات بگم . هوای ازنا هنوزم سرد بودوبخاریها روشن بودن .اما بابایی گفت که صبح زود حرکت می کنیم تا به گرما برنخوریم .منم کلی تعجب کردم . به نطرم هوا هنوز اونقدر گرم نشده بود که نشه رانندگی کنی . بهر حال صبح ساعت 5که می خواستیم حرکت کنیم یه لباس گرم تنت کردمو یه پتو هم دورت پیچوندم گذاشتم توی قنداق فرنگی . بابایی هم بخاری ماشینو روشن کرد من همش احساس سرما می کردم تا اینکه آزاد راه خرم زالو رد کردیم ورسیدیم نزدیکیای اندیمشک ....
نویسنده :
کیوانه مامان سام
18:54