سامسام، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

سام دردونه بهشتی خونه ما

نوروز بر همگان مبارک

سام پسر نازنازی مامان سلام . فدات بشم الهی خوبی مامانی ؟ عیدت مبارک .انشالله که هزار ساله باشی وهمیشه تنت سالم ولبت خندون باشه . هیچ غصه ای راه به دلت پیدا نکنه . مثل سرو سبز باشی ومثل سپیدار پایدار وهمیشگی . قربونت برم الهی امسال لحظه تحویل سال ساعت 8 و44 دقیقه و27 ثانیه روز سه شنبه اول فروردین ماه سال 1391 هجری شمسی برابر با 27ربیع الثانی سال 1433 هجری قمری و20 مارس سال 2012 میلادی بود وشما فرشته کوچک من تا این لحظه 37 هفته وچهار روز از عمر قشنگ می گذشت . زندگی مامان امسال عید بابایی پیش ما نبود آخه مرخصی هاشو گذاشته تا نزدیک اومدن سام کوچولو بگیره تا بتونه بیشتر پیش ما بمونه . مامانی از دی ماه دوباره اومدیم ازنا والان مهسا کوچولو هم پ...
15 خرداد 1391

سام دور دونه بهشتی ما/نامت بلند وپرآوازه باد

سام ؛پسر ناز نازی مامان سلام . خوبی زندگی من ؟ فدات بشم الهی که فقط دو هفته دیگه مونده تا بیای پیش ما. دور دونه بهشتی؛ من وبابا محمدت تصمیم گرفتیم که نام  تو  هدیه آسمانیمونو بذاریم سام . عزیز دل مامانی انشالله که از اسمت خوشت بیاد وهمیشه نامدار باشی ونامت پر آوازه باد . سام قشنگم بابا محمد اسم تورو انتخاب کرد ومن هم حسابی استقبال کردم . فدای خودتو اسم قشنگت برم، مامانی من عاشقتم. ...
15 خرداد 1391

روزشمار یک ماهه

پسرنازنازی مامان سلام  .خوبی قربونت برم .پسر خوشگلم فدای حرکات نازت برم که حالا دیگه از روی لباس کامل مشخصه . مامانی امروز 14 اسفند ماه وطبق تاریخ خانم دکتر ما تو هفته 37 هستیم وقراره اول فروردین ماه  سفرشما مسافر کوچولو تمام بشه وبیای پیش من وبابایی امروز با بابایی اومدیم دکتر تا آخرین چکاپا رو ازمون کنه . خانم دکتر برامون سونو نوشت .وقتی با بابایی اومدیم ببینیمت در کمال تعجب دیدیم که دکتر سونوگرافی گفت که الان 35 هفته 4 روز از عمر قشنگ می گدره وباید یه کم دیگه صبر کنیم تا تو بیای پیشمون . خدای بزرگ باید دو هفته دیگه بیشتر انتظار بکشیم . اینجوری تاریخ تولد شما از اول فروردین به 15 فروردین تغییر می کرد .هر چند که از این تغییروتاخی...
14 خرداد 1391

پروژه انتخاب اسم

پسر ناناز مامان سلام . فدات بشم الهی الهی خوبی مادر ؟ خوش می گذره ؟ راحتی ؟عزیز دلم کاش زمان زودتر بگذره وتو بیای پیش ما . من وبابا محمد حسابی چشم براهتیم ولحظه شماری می کنیم واسه امدنت قربونت بشم الهی من وبابایی هرشب می ریم سراغ لوازمت وکلی باشون بازی می کنیم . باید باباجونتو ببینی که چقدر ذوق وسایلتو می کنه . دورت خودتو اسمت بگردم که  این بابا ومامان تنبلت هنوز واست اسم انتخاب نکردن . آخه می دونی مامانی ،من وبابایی می خواهیم یه اسمی برای فرشتمون انتخاب کنیم که با معنا ،اصیل وایرانی وتک باشه،کامل ودرست هم تلفظ بشه  ...به همین خاطر هی من یه چیزی می گم بابا یه چیز می گه اینه که هنوز روند پروژه به کندی طی می شه /.سام ،کارن ،کسری ،کو...
14 خرداد 1391

یلدا مبارک

پسر ناناز مامان سلام .عزیز دلم خوبی ؟ فدات بشم الهی می دونم این چند روز با دندون درد مامانی خیلی ادیت شدی ببخش پسر گلم . مامانی ورود به زمستان ویلدا مبارک . قربونت برم الهی امشب به همراه عمو مصطفی  و عمو احسان اینا خونه عمو فرشید دوست بابایی دعوتیم  وقراره کلی خوش بگدرونیم . انشاالله که به تو مسافر کوچولوی مامانی هم خوش بگدره . می بوسمت عزیزکم . فدای تکون خوردنای قشنگت برم من زندگیم  . شادیتون صد شب یلدا /دلتون قد یه دریا /توی ا ین شبای سرما / یادتون همیشه با ما . ...
14 خرداد 1391

امان از دندون درد

 پسر ناناز مامان سلام  . خوبی عزیزکم ؟ چکار می کنی ؟ بهت خوش می گدره ؟وای مامانی ببخش منو که دوباره دارم اذیتت می کنم . زندگی من امروز 26آذر ماهه واز دیروز یه دندون دردحشتناک گرفتم . تمام دیشبو از درد نخوابیدمو کارم به گریه کشید . واقعا درد سختیه . حتی سرم وچشمامم درد گرفتن . مادر جون بنده خدا که هر چی طب سنتی بود پیاده کرد و راه به جایی نبرد . من هیچ وقت دندون درد وتجربه نکرده بودم . یعنی اصلا دندون خراب نداشتم اما نمی دونم این درد لعنتی از کجا پیداش شده که خیال تمام شدن نداره  .عصری با بابایی رفتیم دندونپزشکی واونم  رو یکی از دندونام کار کرد . فقط چند ساعت یه کم آروم شد وهنوز داره درد می کنه . خدایا کمکم کن . نمی خوام ...
14 خرداد 1391

خرید سیسمونی /پدر جون ومادر جون ممنونیم

پسر ناناز مامان سلام . خوبی عزیز دلم ؟ خوش می گذره ؟ راحتی مامانی ؟ فدای اون تکون خوردنای خوشگلت بشم که با هر تکونت دل مامانی ضعف میره وهر لحظه بهت عاشق تر می شم .فدات بشم دیگه بابایی هم می تونه تکوناتو حس کنه . وچقدر کیف می کنه . همش به من میگه مراقب تو شازده پسرمون باشم . هر چی میگم بابا مراقبم .گوشش بدهکار نیستو همش نگرانه . مامانی الان چند روزه که مادر جون ودایی ایمان اومدن خونمون تا برای شما مسافر کوچولوی خوشگلمون خرید کنیم . چند روزه که داریم میریم خرید . سرویس خوابتو سفارش دادیم . یه تخت وکمد وویترینو میز تحریر سفید وآبی خوشگله . مبارکت باشه عزیزم . لباسال کوچولوی خوشگلت که دل آدمو می برن . سرویس کالسکتم آبیه . عکساشونو می دارم ببینی ...
14 خرداد 1391